افکار ابن تیمیه در بوته نقد
- سلسله پژوهشهای اعتقادی (19)
- مولف: سید علی حسینی میلانی
- ترجمه و ویرایش: هیئت تحریریه انتشارات حقایق اسلامی
- ناشر: حقایق اسلامی
- تعداد صفحات: 168
- نوع جلد: شومیز
- قطع: رقعی
- زبان: فارسی
- نوبت چاپ: سوم 1390 ش
- شابک: 5-25-5348-600-978
- ارسال توسط فروشگاه اینترنتی کتاب مشارق
- ارسال توسط فروشگاه اینترنتی کتاب مشارقدر صورت ناموجود شدن در انبار، در اسرع وقت، تامین و ارسال خواهد شد.
توضیحات
بسیاری از دانشمندان اهل تسنن اگر چه در مسائل عقیدتی، پیرو امام علی علیه السلام نیستند اما در عرض ارادت و بزرگ داشتن نام امیرالمؤمنین، کوتاهی نمیکنند؛ و روایات فراوانی در مناقب و فضایل ایشان نقل میکنند. در این میان برخی از معاندان کینهورز، به خاطر کینه و دشمنی با شیعیان، پا را از جادهی انصاف بیرون نهاده و بسیاری از حقایق تاریخی و ویژگیهای امیرالمؤمنین را منکر شده اند. یکی از این اشخاص ابن تیمیه است. ابن تیمیه که امروزه یکی از تئوری پردازان وهابیت به شمار میرود در قرن هفتم میزیسته است.
کتاب افکار ابن تیمیه در بوتهی نقد، بخشی از دشمنیها و نفاقها و کینهورزیهای ابن تیمیه را به امام علی علیه السلام نشان داده است.
کتاب در پنج بخش تنظیم شده است:
بخش اول موارد دشمنی ابن تیمیّه با امیرمؤمنان علی علیه السلام را برشمرده است. ابتدا دیدگاه برخى از علماى اهل سنّت درباره ابن تیمیّه آمده که وی را با توجه به حدیث «یا علی لا یبغضک الا منافق» او را منافق خوانده اند.
سپس به نقل برخی از احادیث متواتر که درباره علی علیه السلام است پرداخته مثل تفسیر آیه وَتَعِیَها أُذُنٌ واعِیَهٌ(سوره الحاقه: آیه ۱۲) که طبق روایات بسیاری در شأن حضرت علی علیه السلام نازل شده است و احادیث «دروازه دانش نبوى» و «بهترین داور» و «حق با على است» و از این دست روایات که ابن تیمیه همگی آنها را تکذیب و رد کرده است.
در ادامه رویارویی ابن تیمیّه با علاّمه حلّى آمده که ابن تیمیه در نوشتههایش به امیرالمؤمنین علیه السلام جسارت کرده و ایمان آن حضرت را همچون کفر کودک بی ارزش خوانده است.
بخش دوم نمونههای انکار فضایل بی کران امیرمؤمنان علی علیه السلام توسط ابن تیمیه آمده است.
ابتدا انکار ابن تیمیه در شأن نزول برخی از آیات نشان داده شده است.
در ادامه برخی از احادیثی که به شهادت کتابهای اهل سنت دربارهی امام علی است نقل شده و دیدگاه ابن تیمیه درباره آنها آمده است؛ وی باز پا از جادهی انصاف بیرون نهاده و این احادیث متواتر را دروغ میشمارد. این احادیث چنین اند:
علیّ مع الحقّ والحقّ مع علی؛ على با حقّ است و حقّ با على.
حدیث اخوت: أنت أخی فی الدنیا والآخره.
وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی؛ او پس از من ولى و صاحب اختیار هر مؤمن است.
اللهمّ وال مَن والاه وعاد مَن عاداه؛ خدایا! با یاورانش یار و با دشمنانش دشمن باش.
همچنین احادیث یوم الدار، فاروق امّت، اهل بیت کشتى نجات اُمّت و حدیث طیر را نیز از تیر کینه و تکذیب خویش بی نصیب نگذاشته است.
در بخش سوم دیدگاه ابن تیمیّه به خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام آمده است؛ علی رغم شواهد بسیار در اصرار مردم به خلافت امام علی، ابن تیمیه معتقد است که مردم به زور و اکراه با آن حضرت بیعت کردند. او حتی عدالت امیرالمؤمنین را انکار میکند و خروج خوارج را دلیل بی عدالتی آن حضرت میشمارد.
بخش چهارم: ابن تیمیّه و مقایسهای بین خلفای سه گانه و حضرت علی علیه السلام.
ابن تیمیّه از فتوحات و کشورگشایىهاى زمامداران بعد از پیامبر دم مى زند و آن را به عنوان برگ زرّینى در زندگى آنها مى داند. از طرفى این جنگهاى خارجى را با جنگهاى داخلى امیرمؤمنان على علیه السلام مقایسه نموده و در نتیجهگیرى کاملاً غیر منصفانه اى با تمام توان به آن حضرت جسارت مى نماید.
نویسنده در پایان این بخش، مخالفان ابن تیمیّه و مخالفت او با اجماع اهل سنّت را نقل کرده است که آنان امیرالمؤمنین علیه السلام را بر حق میدانند. وی به استناد سخن بزرگان اهل سنت بیان میدارد که اگر ابن تیمیه را از دایرهی اسلام خارج بدانیم سخن گزاف نگفتهایم.
نویسنده در بخش پنجم این کتاب، به تلاش ابن تیمیّه برای اثبات حقانیت خوارج و ناصبیها اشاره دارد و افتراهای وی را به امیرمؤمنان علی علیه السلام نقل کرده است. وی نشان داده است که ابن تیمیه در این راه از توسل به احادیث دروغین ابایی ندارد.
جایگاه حضرت على مرتضى در پیشگاه پیامبر خدا بخش پایانی این کتاب است که رسول الله صلی الله علیه وآله بارها فرموده است یا علی: أنا حرب لمن حاربکم؛ من در جنگم با هر که به جنگ شما آید.
اللهم وال مَن والاه وعاد مَن عاداه؛ خدایا، دوست بدار هر که او را دوست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد.
مَن أطاع علیّاً فقد أطاعنی ومَن عصى علیّاً فقد عَصانی؛ هر که از على فرمان ببرد از من فرمان برده و هر که از فرمان او سرباز زند از فرمان من سرباز زده است.
إنّ الشقی کلّ الشقی مَن أبغض علیّاً فی حَیاته (حیاتی) وبعد وفاته (وفاتی)؛ تمام شقاوت و بدبختى در کسى است که على را دشمن بدارد؛ در دوران زندگى و بعد از وفات او (در دوران زندگى و بعد از وفات من).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.